باور چیست؟ از کجا سر چشمه می گیرد؟
باور <چیزی را حقیقی انگاشتن> است...
::
حقیقت آن است که, شخص باید اقیانوس باشد تا جوی آب آلوده و کثیفی که به آن وارد میشود او را نیالاید...
::
خطرناک زندگی کنید!
::
نیچه

> برچسب‌ها
> لینک‌ها
 

 

ماتیلده

از دره  سینه ی تو

کوره راهی سبز

به باغی مخفی

پشت گیسوانت می رسد

 

در باغ مخفیِ تو

من همان درخت سیبی هستم

که آرام در خورشید سرخ می شود

و نیوتن همان جوانکی

که تماشای درختانِ در  باد

تنها او را به یاد معشوق می اندازد

و نه جاذبه

 

در باغ مخفی تو

انتظار

نیمکتیست که بالاخره روزی

ما بر آن به عشقبازی خواهیم نشست

و صدای برف

که گرم است/ سرشارمان خواهد کرد...

 

در باغِ مخفی تو

ترس

مجسمه ای کهنه می شود

که حتی/ چهره ای مهربان دارد...

و گیجی

دسته ای روبان رنگی

که در باد/ در جشن جفت گیری جهان

سرخوشانه می رقصد...

 

ماتیلده لبخند بزن

من راز سینه ی تو را می دا نم

لبخند بزن

 

 

(تهران-سه شنبه 8 اردیبهشت ماه 1395- 8:30 شام-جایگاه-انگار تو را در جعبه ای در انبار یافته باشم)

 

شنبه یازدهم اردیبهشت ۱۳۹۵  20:23  سارا محدث   


طراحی شده توسط توسط بلک تم