
نیمه ی تاریک غروب
در خشمی جهنده،
از انتهای من سر می زنی
تا شروع مسیری تکراری...
مفتون ساعتی که بر مدار دایره اش
سماع می رقصد، می دوی
چنان که ما...
و ما
گرسنه/ گرسنه ایم
به نیمه ی تاریک این غروب
که چراگاهی مرده به تاریکی
ما را به خود می خواند/ ناگهان
چنان که تو...
گیجم!
ذهن متفرقی که به دست های تو
ملافه های چرک/ جراید روز و اخم مادرچسبیده...
و سال هایی که به هیچ انتظار می گذرد
به کالبد
کودکی موهوم
دوباره
در تنم پاشیده می شود...
خط کشی دست هایم را می شویم:
سازی... گونه ای بنواز
که انگار تازه ای/ تازه ام/ تازه است این هستی کُهَنمُرده...
و پیوند بزن پاهایم
که جایی در نیمه ی تاریکی از یک غروب
گم کرده است انگار مرا...
(تهران-پنج شنبه 14 مردادماه 1387-0:30 بامداد- جایگاه- در خلا)
برای شنیدن فایل صوتی کلیک کنید
پ.ن: عکس از خودم
پ.ن: کامنت ها خصوصیست